سلام
یه سلام گرم و صمیمی که با یه عالمه خستگی همراه بود ولی......................
ولی وقتی میام اینجا همشون از یادم میره
نمی دونم این دنیای مجازی چیه یا چی داره که بیشتر مردم با ورود به اون از دنیای واقعی دور میشن
ما یه رفیقی داریم که تمام زحمات ما روی دوش این بنده خداست
البته ایشون هم خیلی به ما لطف دارن
شاید بعضی از رفقا الان اسمش رو حدس بزنن
آره دکتر آینده و مهندس حال و داداش عزیزم محمد و می گم
درسته بعضی اوقات مثل تام و جری دنبال هم می کنیم و سایه هم رو با تیر می زنیم ولی واقعا من به عنوان
داداش بزرگ تر قبولش دارم
می خوام برگردم به حدود 10یا 12 ماه پیش
اولین روزایی که با مشورت داداش محمدم و البته با کمک و پشتیبانی این رفیق عزیز وارد این یکی دیگر از این دنیای عجیب و غریب رایانه شدم
محمد خیلی جاها به من کمک کرد و جاهایی که من می خواستم وبم رو تعطیل کنم با من صحبت می کرد و من رو امیدوار می کرد
همین جا بهترین فرصت برای تشکر از رفیقمه که واقعا ازش ممنونم
آره روزای تقریبا سختی بود هم سرباز بودم هم درس می خوندم هم یه جورایی کار می کردم تا گوشه از پول تو جیبیم در بیاد
آره ما هم طعم سختی رو توی بعضی کارا چشیدیم و برای خودمون یه کوله بار کوچیکی از تجربه داریم
واقعا نمی دونم چه طور گذشت
چند روز پیش داشتم با محمد صحبت می کردم
بحثمون راجع به این دنیای مجازی بود
آدم توی این دنیا واقعا نه گذر زمان رو متوجه میشه نه خستگی براش معنا داره
من می خواستم با رفقام خداحافظی کنم اما محمد یادم اورد که چه روزایی رو پشت سر گذاشتم
بهم یادآوری کرد که چه رفقایی دارم و کجا ایستادم
حالا فقط یه چیز میگم بهتون سعی کنید هر از چند گاهی بر گردید و پشت سرتون رو نگاه کنید تا ببینید چه کسانی توی موفقیت ها کمکتون کردن و حداقل یه تشکر خشک و خالی ازشون بکنید تا بفهمن که بقیه می بینن که چه کارایی براشون انجام دادن
بعضی وقتا دوست دارم برگردم به سالهای ابتدایی تا از استادانم تشکر کنم ولی حیف که نمی شه اما.....
همین جا به داداش محمدم میگم داداش دمت گرم که خیلی چیزا هم توی کامپیوتر ازت یاد گرفتم هم توی زندگی
راستی از بابت تاخیر عذرخواهی می کنم چون از شنبه تا دیشب تهران نبودم البته تفریح هم نرفته بودم و دسترسیم به اینترنت خیلی میسر نبود
یا حق التماس دعا